صدای آه میاد میگه ابولفضل میگه ابولفضل
از کوه جواب میاد میگه ابولفضل میگه ابولفضل
صدای گریه های بار دیگه دوباره میگه میگه عمو عمو عمو
چه اتفاقی افتاده میون تو و دریا که دارن تموم موجا با تو نجوا میکنن
که دارن تشنگی رو از تو تمنا میکنن
چه اتفاقی افتاده با اون دستای زیبا که همه نامه ی عشقو با تو امضا میکنن
ادما تشنه میشن یاد سقا میکنن
سقای دشت کربلا ابولفضل ابولفضل
قدم قدم با تشنه ها ابولفضل ابولفضل
برگرد بیا به خیمه ها ابولفضل گرفته قلب من چرا ابولفضل
صدای ماه میاد میگه ابولفضل میگه ابولفضل
یه بی پناه میاد میگه ابولفضل میگه ابولفضل
می خواد صدات کنه صدا نداره خودت بهش بگو عمو ...